زاویه دوربین یکی از مهمترین ابزارهای بصری در فیلمبرداری حرفهای است. انتخاب درست زاویه میتواند احساسی مانند قدرت، ضعف، صمیمیت یا حتی ترس را به مخاطب منتقل کند و معنای صحنه را چند برابر عمیقتر سازد. به همین دلیل، فیلمسازان بزرگ همیشه با دقت و آگاهی سراغ انتخاب زاویه دوربین میروند تا روایت خود را تأثیرگذارتر کنند.
در این مقاله از بلاگ بستفوتیج با انواع زاویههای دوربین در سینما آشنا میشویم، کاربرد هر کدام را بررسی میکنیم و با مثالهای عملی نشان میدهیم که در چه موقعیتهایی میتوانند بیشترین اثرگذاری را داشته باشند. اگر میخواهید زبان تصویر را بهتر بشناسید و به عنوان یک تدوینگر یا فیلمبردار حرفهایتر عمل کنید، با ما همراه باشید.
نمای سطح چشم (Eye Level Shot)
اولین زاویه دوربین ما نمای سطح چشم است، و این زمانی است که سوژه شما در سطح چشم قرار دارد. یک صحنه نمای سطح چشم میتواند منجر به دیدگاهی خنثی شود (نه برتر و نه فروتر). این زاویه شبیه به نحوه دیدن افراد در زندگی واقعی است — خط دید ما با آنها تلاقی میکند و میتواند موانع را از بین ببرد.
در اینجا یک مثال از زاویه دوربین در سطح چشم آوردهایم:

شاتهای در سطح چشم در واقع بسیار کمتر از آنچه در ابتدا فکر میکنید استاندارد هستند، زیرا کارگردانان اغلب ترجیح میدهند دوربین را در سطح شانه قرار دهند تا ظاهری سینماییتر به دست آورند.
نما از پایین (Low Angle Shot)
یک شات زاویه پایین، سوژه را از زیر خط چشم او قاب میگیرد. این نماها بیشتر بر دینامیک قدرت بین شخصیتها تأکید میکنند — یک نمای زاویه پایین از یک شخصیت اغلب با شات زاویه بالا از شخصیت دیگر همراه است.
در اینجا یک مثال از زاویه دوربین پایین آوردهایم:

شاتهای زاویه پایین انتخابی عالی برای نشان دادن برتری یا ایجاد حس ترس و دلهره هستند و شما می توانید این احساسات را با کمی پایین تر بردن دوربین منتقل کنید. کارگردانانی مانند وس اندرسون، اورسن ولز و اسپایک جونز به دفعات از این نما در آثار خود استفاده میکنند.
در پروژه بعدیتان، وقتی شخصیتی دارید که قدرتمند است (یا حداقل احساس قدرتمندی میکند)، به شات زاویه پایین فکر کنید. این انتخاب معنا و مفهوم بیشتری به صحنه شما خواهد داد. اگر به دنبال فوتیج خاصی هستید که از زاویه پایین فیلمبرداری شده باشد میتوانید به کمک قابلیت جستجوی پیشرفته بستفوتیج، این فیلم ها را از میان هزاران فیلم خام موجود در سایت پیدا کنید. به طور مثال شما می توانید فیلترها را به گونه ای تنظیم کنید که تنها فوتیج هایی که از نمای پایین فیلمبرداری شده اند نمایش داده شوند.
نما از بالا (High Angle Shot)
در یک شات زاویه بالا، دوربین به سمت پایین و روی سوژه نشانه میرود. این معمولاً حس حقارت یا «از بالا نگاه کردن» به سوژه را ایجاد میکند. اما، همانطور که در مورد سایر زوایای دوربین وجود دارد، کاربردهای متعددی هم برای آن هست.
در اینجا یک مثال از زاویه دوربین بالا آوردهایم:

نمای بالا یک نمای چندمنظوره است که میتواند در موقعیتهای مختلف استفاده شود. استفاده رایج آن برای نشان دادن شخصیت آسیبپذیر و بیقدرت است، اما همیشه استثناهایی وجود دارند.
نمای کابویی یا نمای سطح کمر (The Cowboy Shot یا Hip Level Shot)
یک شات کابویی زمانی است که دوربین شما تقریباً در ارتفاع کمر قرار دارد. نماهای سطح کمر اغلب زمانی مفید هستند که یک سوژه نشسته و دیگری ایستاده است.
این شاتها همچنین زمانی بسیار کاربردیاند که اکشنی در نزدیکی کمر در حال رخ دادن باشد، مانند کشیدن اسلحه یا دست کردن در جیب. به همین دلیل است که به آن “شات کابویی” هم میگویند — نمیتوانیم به این نما فکر کنیم بدون اینکه اسلحه، غلاف و دشمنی در دوردست در ذهنمان شکل بگیرد.
در اینجا یک مثال از زاویه دوربین سطح کمر آوردهایم:

نمای زانو (Knee Level Shot)
این زمانی است که ارتفاع دوربین شما تقریباً در سطح زانوهای سوژه باشد. این نماها میتوانند در صورت ترکیب با زاویه پایین، برتری شخصیت را برجسته کنند. این شات به اندازه شات در سطح زمین افراطی نیست اما همان حس را منتقل میکند. این نماها ایدئال هستند وقتی میخواهید روی راه رفتن شخصیتها یا مثلاً در فیلم «تنها در خانه» روی حالت یواشکی آنها تمرکز کنید.
در اینجا یک مثال از زاویه دوربین سطح زانو آوردهایم:

نمای سطح زمین (Ground Level Shot)
در این نما ارتفاع دوربین شما تقریبا در سطح زمین همراه با سوژه قرار میگیرد. معمولا از این زاویه برای نمایش شخصیت در حال راه رفتن بدون نشان دادن صورت او استفاده می کنیم، اما این زاویه میتواند به بیننده کمک کند تا فعالتر شود و از بازی بازیگر برای حدس زدن داستان استفاده کند.
در اینجا یک مثال از نمای سطح زمین آوردهایم:

نمای روی شانه (Shoulder Level Shot)
نمای روی شانه زاویهای است که دوربین در ارتفاع شانههای سوژه قرار میگیرد. شاتهای روی شانه در واقع بسیار رایجتر از نماهای سطح چشم هستند، که میتوانند باعث شوند بازیگر کوتاهتر از واقعیت به نظر برسد.
در اینجا یک مثال از نمای دوربین روی شانه آوردهایم:

از آنجایی که دوربین با شانه همتراز میشود، سر بازیگر به بالای قاب میرسد (فضای بالای سر کاهش مییابد). همچنین خط دید بازیگر کمی بالاتر از دوربین قرار میگیرد، و در نتیجه توهم زاویهای کمی پایینتر ایجاد میشود.
نمای شیب دار یا کج (Dutch Angle یا Dutch Tilt Shot)
برای ساخت یک نمای کج، دوربین به یک سمت متمایل میشود. با کج شدن خطوط افق به این شکل، میتوانید حس سردرگمی، وضعیت ذهنی ناپایدار یا افزایش تنش را به تصویر بکشید.
در اینجا یک مثال از نمای شیب دار آوردهایم:

شات شیب دار یا «زاویه هلندی» را به عنوان تأکید برای هر لحظه تنشآلود یا ذهنی در نظر بگیرید. فوتیج هایی که با این روش فیلمبرداری شده اند نشان دهنده یا تقویت کننده هر احساس، وضعیت ذهنی یا تعلیقی هستند که میخواهید به نمایش در آورید. (فوتیج یک کلمه تخصصی به معنای فیلم خام برای تدوین است که در یک مقاله به معنای کلمه فوتیج و راش پرداخته ایم).
نمای چشم پرنده ( Overhead Shot یا Bird’s Eye View)
در این نمای دوربین مستقیما از بالای سوژه به سمت پایین گرفته میشود. این نماها معمولاً از زاویه ۹۰ درجه گرفته میشوند. هر زاویه ای کمتر از این را می توانیم به عنوان نمای بالا در نظر بگیریم. یک شات از بالا لازم نیست خیلی مرتفع باشد، اما میتواند این گونه نیز باشد. در اینجا یک مثال از زاویه دوربین از بالا آوردهایم:

شاتهای از بالا برای ارائه دیدگاه گسترده نسبت به یک صحنه و ارائهی یک نقشه کلی عالی هستند و اغلب دیدگاهی «خنثی» یا «دانای کل» دارند.
هلی شات (Aerial Shot)
یک نمای هوایی، چه آن را از هلیکوپتر و چه به کمک پهپاد ضبط کنید، از ارتفاع بسیار بالا ثبت میشود. این نما بخش وسیعی از مناظر را نشان میدهد. بسیاری از نماهای هلیکوپتری در فیلم «سقوط شاهین سیاه» شاتهای هوایی هستند. در اینجا یک مثال از زاویه دوربین هوایی آوردهایم:

پهپادهای مقرونبهصرفه تصویربرداری هوایی را برای فیلمسازان در دسترستر کردهاند. چیزی که زمانی یک تجمل پرهزینه یا وابسته به فوتیجهای آماده بود، اکنون با ظهور پهپادها برای تقریباً هر کاری با هر بودجهای امکانپذیر است.
نمای POV یا نمای اول شخص (Point of View Shot)
در نمای POV، دوربین دقیقاً جای چشم شخصیت قرار میگیرد و مخاطب آنچه را میبیند که شخصیت در حال مشاهده آن است. این زاویه باعث میشود بیننده حس کند خودش در جایگاه شخصیت قرار دارد و تجربهای مستقیم از موقعیت پیدا کند. در اینجا یک مثال از نمای POV آوردهایم:

این نوع نما برای ایجاد همذاتپنداری، انتقال هیجان یا نشان دادن دیدگاه ذهنی شخصیت بسیار کاربردی است. بهویژه در صحنههایی که میخواهید تماشاگر بهطور کامل درگیر تجربه شخصیت شود، استفاده از نمای POV بهترین انتخاب است.
سخن آخر
زاویه دوربین تنها یک انتخاب تکنیکی نیست، بلکه ابزاری قدرتمند برای روایت و برانگیختن احساسات تماشاگر است. شناخت و بهکارگیری درست هر زاویه میتواند به صحنههای شما عمق و معنا ببخشد. اگر به دنبال خلق تصاویر تأثیرگذار هستید، آگاهی از این زوایا اولین قدم برای حرفهایتر شدن در فیلمسازی است.
منبع: Studio Binder
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟